کيست آن مه؟ که مي‌رود نازان

شاعر : اوحدي مراغه اي

عاشقان در پيش سراندازانکيست آن مه؟ که مي‌رود نازان
دست هجرش به جان ما يازانپاي وصلش ز سوي ما کوتاه
چنبر گردن سر افرازانحلقهاي دو زلف چون رسنش
کمر او ز کيسه پردازانبر سر چار سوي دل مشهور
چون کبوتر به چنگل بازاندر خم زلف او زبون دلها
از چپ و راست همچو طنازانمي‌دواند ميان لشکرگاه
بر در بارگه چو سربازاندست در دامنش زنم روزي
بستانم به دولت غازانبوسه‌اي خواهمش، و گر ندهد
کشکارا کنند غمازاناوحدي، دل مده به غمزه‌ي او